صحنه گردانی واشنگتن در تحرکات تازه داعش
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۰۴۷۸۴
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها - ایران نوشت: حمله تروریستی اخیر به زائران بیگناه شهر شیراز اهمیت درک مخاطرات و مواجهه تمامعیار جمهوری اسلامی با شاخههای نیابتی گروه تروریستی داعش را وارد مرحله جدیدی میکند. حمله خونین تروریستی 22 مردادماه به صحن شاهچراغ(ع) در حالی انجام شد که به نظر میرسید کانون تروریستی داعش در منطقه، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرصتی برای تهدیدات امنیتی جدید و شکل دادن به جبهه تازه خود در جغرافیای مرکزی آسیا ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گروه فراملیتی با اعضایی از آسیایمرکزی، آسیایجنوبی و خاورمیانه برای نخستینبار از دل افغانستان و درست زمانی که داعش در سال 2015 فعالیتهای تروریستی خود را در کشورهایی همچون سوریه و عراق کلید زد، پا به عرصه گذاشت و اقدامات خود را در افغانستان و برخی از کشورهای آسیایمیانه به اجرا درآورد. از آنجایی که اعضای این گروه تسلط بر قلمرو خراسان تاریخی از جمله افغانستان و بخشهایی از کشورهای آسیایمرکزی و ایران را دنبال میکردند، نام «داعش خراسان» را بر خود گذاشتند و سطح جدیدی از تهدیدات منطقهای را که مرزهای آن ورای افغانستان کشیده میشد، گشودند. در این میان برای بازیگران منطقهای همچون ایران، ترکیه، روسیه و چین که در حاشیه و همجوار با آسیایمرکزی شامل (ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان) قرار داشتند، علاوه بر اهداف اقتصادی و توسعه نفوذ سیاسی در منطقه، برخی نگرانیهای امنیتی نیز به وجود آمد.
ارتباط با افغانستان
به موازات عمیقتر شدن شکاف میان طالبان و آن دسته از اعضای «داعش خراسان» که داخل مرزهای افغانستان سکونت یافته بودند، اعضای این گروه با هدف دستیابی به چشماندازی که برای خود در گسترش فعالیتهایشان به سایر کشورهای منطقه ترسیم کرده بودند، به تدریج از شرق افغانستان خارج شده و در ولایات شمالی و غربی افغانستان نفوذ کردند. «داعش خراسان» در این مناطق اقدام به جذب شبهنظامیان تاجیک و ازبک داخل افغانستان میکند و همین شبهنظامیان قومی امکان نفوذ فراتر از مرزهای افغانستان و در کشورهای آسیایمرکزی را برای «داعش خراسان» ایجاد میکنند.
به موازات گسترش فعالیت این جریان، طالبان در یک سال گذشته بر سرکوب آنها بویژه در افغانستان، پاکستان و هند متمرکز شده و توانسته است ضربات سنگینی هم بر پیکره این گروه در افغانستان وارد کند، با این حال این حملات هنوز به پاکسازی کامل این گروه در افغانستان منجر نشده و داعش برای بازسازی خود ذیل حمایتهای دریافتی از بازیگران ذینفوذ، این فرصت را در اختیار شاخه «خراسان» در افغانستان گذاشته است تا در روندی سریعتر خود را بازیابد.
ملاحظات ایران
چنین بود که گزارش اخیر سازمان ملل متحد که از وجود حدود سه هزار تروریست داعشی در افغانستان خبر داد، ثابت کرد داعش در افغانستان همچنان زنده است و میکوشد فرصت سربازگیری از نقطه به نقطه جغرافیای منطقه را برای خود فراهم کند؛ امری که با توجه به ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی در قبال وضعیت جاری افغانستان پس از قدرتگیری طالبان، مخاطرات امنیتی پیدا و پنهانی را برای کشورمان به تصویر میکشد.
هر چند تبدیل شدن «داعش خراسان» به یک چالش امنیتی برای طالبان در افغانستان، این فرصت و بهانه را به طالبان داده تا خود را در منطقهای که خاستگاه جنبشهای مسلح تروریستی است، گروهی معتدلتر و معقولتر نسبت به داعش معرفی کند، اما این به آن معنی نیست که خیال ایران بابت بروز تنشهای احتمالی و خارج از کنترل دیگر شاخههای داعش از مرزهای مشترک با افغانستان آسوده باشد.
این در حالی است که پس از قدرتیابی دوباره طالبان در افغانستان، مسئولان این گروه بارها تأکید کردهاند که تهدید «داعش خراسان» در افغانستان همچون گذشته نیست و حتی برخی ادعای ریشهکن شدن این گروه را بر زبان آوردهاند، اما علاوه بر آمار سازمان ملل، گزارشهای محرمانهای که نهادهای اطلاعاتی امریکا منتشر کردهاند، نشان از بقای این جریان خشن و فعالیتهای مخفیانه آنها در افغانستان دارد.
زمین بازی امریکا
در ملاحظاتی که نسبت به تحرکات تروریستی داعش در منطقه وجود دارد، میتوان رد پای بازیگری ایالاتمتحده را مشاهد کرد؛ بازیگری که نمیتوان انکار کرد که عملکرد این کشور در عراق و افغانستان، زمینهساز ایجاد و تقویت داعش شده است.
امریکاییها در پی خارج کردن نیروهای خود از افغانستان، زمینه را برای فعال کردن دوباره داعش در منطقه تدارک میبینند. بیتردید سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی غرب از نفوذ زیادی در حلقههای تروریستی از نوع داعش و طالبان برخوردارند و از این گروهها به گونه گستردهای در جنگهای نیابتی بهره میبرند، از اینرو میتوان گسترش فعالیت داعش در آسیایمیانه و تشدید تحرکات علیه کشورهایی همچون ایران را بخشی از برنامه امریکا مبنی بر انتقال جنگ علیه ایران از افغانستان به آسیایمیانه دانست که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی غرب با همکاری شماری از نهادهای مرتبط در کشورهای منطقه میکوشند آن را اجرایی کنند. از این منظر، گروه اصلی داعش و زیرشاخههای آن، بازیگر غرب در ظرف بزرگتری هستند و کشورهای آسیایمیانه در وسط این بازی قرار گرفته و نشان دادهاند که ظرفیت گسترش این بازی را به قلمروهای تازه دارند.
ضرورت رویکرد هوشمندانه ایران
دو حمله تروریستی مشابه در ایران که گروه «داعش خراسان» مسئولیت آن را برعهده گرفته است، نشان میدهد رشد و قدرتگیری گروههای تکفیری آسیایمرکزی که اکنون در بستر تحولات شمال افغانستان تا مرز گروههای پیچیده پیش رفتهاند، به تحرکات خود شتاب داده و عملکردشان را ساماندهی کردهاند، بویژه که اعضای این گروه میکوشند از متزلزل شدن وضعیت حکومت در کابل پس از روی کار آمدن طالبان، نهایت بهره را برده و اکنون به دنبال فرصتی دیگر هستند تا سناریوی داعش در عراق و سوریه را تکرار کنند.
در این میان اقوام تاجیک و تاجیکتبار افغانستان به پشتوانه حمایتهای معنوی داعش، تهدیداتی جدی برای مناطق همجوار از جمله ایران به شمار میآید اما این در حالی است که تصمیمات مقابلهجویانه با این تهدیدات نباید تحتتأثیر رویکردهای شتابزده قرار گیرد و به تحریک و دشمنی علیه همه مردم کشور افغانستان که جزو پرشمارترین اقشار مهاجر به ایران هستند بینجامد و خود رقمزننده تهدید جدیدی شود.
سیاست جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد بازدارندگی و کاهش سطح تهدیدات این گروهها باید فرصتمحور و مبتنی بر ابتکار عمل در صحنه میدان و دیپلماسی باشد، چه آنکه عدم وقوف به واقعیات و اطلاعات پشت پرده سبب میشود بروز هر حادثهای به اقدامات عجولانه و متأثر از تبلیغات محرک جریانهای مشکوک منجر شود و فرصتهای موجود را به تهدید تبدیل کند. در این راستا ایران با وجود عدم به رسمیت شناختن مشروعیت طالبان، روند تصمیمگیری محاسبهشدهای در پیش گرفته و در عین حال میکوشد با تعریف وجوه مشترک میان خود و طالبان در دفع تهدیداتی همچون خطر تروریسم داعش و حتی ایالاتمتحده، این موارد را در اولویت قرار دهد و سپس دیگر موضوعات مهم چالشبرانگیز در مسیر تحقق منافع ملی را در روند پرفراز و فرود جاری با همسایه خود مورد توجه قرار دهد.
پایان پیام/غ
منبع: فارس
کلیدواژه: داعش شاهچراغ روزنامه ایران کشورهای آسیای تروریستی داعش داعش خراسان آسیای مرکزی آسیای میانه گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۰۴۷۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.